به یاد یکی از دوستام این مطلب را میذارم چون قراره بیاد و بخونه ولی اگه شما هم دوست دارید بخونید به ادامه مطلب مراجعه کنید .
ادامه مطلب ...رزماری حاوی ترکیباتی به نام «کولین» است که چربیهای کبد را کنترل میکند و برای دستگاه گوارش بسیار مفید است.
رزماری به دفع صفرا کمک میکند و برای مقابله با گرفتگی عضلات دستگاه گوارش، نفخ و یبوست موثر عمل میکند.
این گیاه معطر حاوی خواص دیورتیکی (ادرارآوری) است و برای همین هم روی کلیهها اثر میگذارد و از ابتلا به روماتیسم پیشگیری میکند.
اگر نمیخواهید کلیههایتان سنگ تولید کنند و یا اینکه خدای نکرده بیماری نقرس به جانتان بیفتد به سراغ رزماری بروید.
رزماری نیز مانند آویشن خاصیت خلطآوری دارد و جوشاندهی آن برای مقابله با عفونتهای برونشیتی و درمان سرفه موثر است.
متخصصان مصرف رزماری را برای تسکین اعصاب، رفع بیخوابی و استرس نیز توصیه میکنند. باید بدانید که یونانیهای باستان از رزماری برای تقویت حافظهشان استفاده میکردهاند.
در نهایت اینکه اگر دوست دارید موهای بلند و پرپشتی داشته باشید نیز به رزماری نیاز خواهید داشت.
روش استفاده
خواص رزماری در برگها و سرگلهای آن تجمع دارد. راحتترین روشهای استفاده از رزماری استفاده از جوشانده و یا عصارهی روغنی آن است. میتوانید به راحتی برگهای این گیاه معطر را دم کنید. برای این کار یک قاشق چایخوری رزماری را با یک لیوان آب جوش به مدت 10 دقیقه دم کنید. روزانه میتوانید 2 تا 3 فنجان از این جوشانده میل کنید.
توصیه میکنیم یک یا دو شاخهی کوچک رزماری را داخل شیشهی روغن زیتونتان بیندازید. میتوانید چند حبه سیر هم به آن اضافه کنید. خواهید دید روغن زیتونتان چه طعم خوب و دلانگیزی پیدا خواهد کرد.
اگر از روماتیسم رنج میبرید پاها و دستهایتان را به این گیاه معطر بسپارید. برای این کار یک مشت شاخههای کوچک گل دار رزماری را در یک لیتر آب بریزید و دستها و پاهایتان را در آن بگذارید.
برای درمان زخمها و جراحات بهتر است برگهای رزماری را خشک و سپس آنها را بکوبید تا پودر شود. پودر به دست آمده را روی زخم بریزید. البته از این روش برای زخمهای سطحی استفاده کنید.
عصارهی روغنی رزماری برای ماساژ فوقالعاده است. برای این کار دو تا سه قطره از این عصاره را با یک قاشق غذاخوری روغن بادام شیرین مخلوط کرده و استفاده کنید.
توجه داشته باشید که این گیاه عوارض جانبی خاصی ندارد اما توصیه میکنیم اگر مشکل خاصی دارید قبل از استفاده از این گیاه با پزشکتان مشورت کنید.
در شرایط فعلی که آلودگی هوا، آلودگی صوتی با کلی آلودگی دیگر و استرس و غیره دست به دست هم دادهاند و جسم و جان ما را تهدید میکنند سالم و تندرست ماندن کار خیلی سختی است. یعنی باید به افرادی که این روزها کاملاً سالم و تندرست هستند رستم دستان گفت. شما حساب کنید به تمام این آسیبهای بیرونی و استرسهای زندگی یک تغذیهی نامناسب هم اضافه شود.
نامناسب شمارهی یک: پیراشکی
حتی دور و بر مغازههایی که پیراشکی و فستفود میفروشند نگردید. اصلاً اجازه دهید اسم این قبیل خوراکیها را «بمب» بگذاریم. باور بفرمایید به همان اندازه هم مخرب هستند.
این پیراشکیهایی که میخرید و احتمالاً به دست بچههایتان هم میدهید حاوی ترکیباتی است که برای سلامتیتان مضر است: اسیدهای چرب ترانس، قند زیاد و آرد تصفیه شده یعنی همان آرد سفید بدون سبوس جزو ترکیبات این مواد غذایی میباشد. اینها همان بمبهایی هستند که گفتیم.
پیراشکیها بین 10 تا 20 گرم چربی دارند که بین 250 تا 300 کالری بیهوده به بدن تحمیل میکنند.
نامناسب شمارهی دو: فرآوردههای گوشتی
انستیتوی مطالعات سرطان در آمریکا اعلام کرده است که فرآوردههای گوشتی مانند کالباس، سوسیس، سوسیسهای دودی و شور حاوی مواد نگهدارندهی شیمیایی هستند که احتمال سرطان کولون را بالا میبرد.
این محصولات غذایی مضر همچنین حاوی نمک بیش از حد، چربی و کلسترول بالایی بوده و در عین حال فاقد هر نوع مادهی مغذی چشمگیری مانند فیبر و ویتامین میباشند.
نظر خودتان چیست؟ آیا عاقلانه است چنین مواد غذایی فاقد مواد مغذی و سرشار از نمک و چربی و مواد شیمیایی را در سبد غذاییتان جا دهید؟
نامناسب شمارهی سه: غذاهای یخ زده و آماده
درست است مشغله های دنیای امروز زمان در آشپزخانه بودن را کم کرده است و خیلیها تا از سرکار بر میگردند آن قدر خستهاند که به فکر کالری و چربی و این چیزها نیستند و فقط میخواهند سریع شامی آماده و میل کنند. اما حواستان باشد که این مواد غذایی صنعتی آماده سرشار از کالریاند.
همین ناگتهای مرغ آمادهای که در بازار با مارکهای مختلف به فروش میرسند و در عرض چند دقیقه هم روی میز میروند حاوی حدود 46 گرم چربی و 1020 کالری هستند. با تمام خستگی و کمی وقتی که دارید باز هم سعی کنید خودتان آشپزی کنید.
نامناسب شمارهی چهار: همین چیپس خودمان
حتماً بارها در همین بخش خودمان یا جاهای دیگر خواندهاید که این قبیل هلههولهها سرشار از چربیهایی هستند که به تناسب اندام و سلامت شما رحم نمیکنند.
اما موضوع به همین جا ختم نمیشود. چیپسها همچنین حاوی مادهی سرطانزایی به نام آکریلامید هستند. این مواد زمانی که یک مادهی غذایی در دمای بالا سرخ یا کباب میشود به وجود میآید. متخصصان میگویند آکریلامید دلیل اصلی ابتلای میلیونها نفر از مردمان آمریکای شمالی به سرطان محسوب میشود. زمانی که در بین خریدهایتان چیپس را به سبدتان اضافه میکنید به یاد بیاورید چه گفتیم!
نامناسب شمارهی پنج: مواد غذایی فاقد چربی
دیدن واژههایی مانند «کم چرب»، «بدون چربی»، «رژیمی» و چنین ادعاهایی روی بسته بندی مواد غذایی اغفالتان نکند. تولیدکنندگان بیسکوییتها، سسها، ماستها و دیگر مواد غذایی حاوی این واژه ها معمولاً به محصولات خود قند، نمک یا مواد نگهدارنده مضر اضافه میکنند تا طعم و مزهی محصولاتشان را بالا ببرند. در واقع به نوعی جبران مافات میکنند. متخصصان توصیه میکنند به جای انتخاب این قبیل مواد غذایی از همان نمونههای معمولی استفاده کنید و گول محصولات رژیمی یا فاقد چربی و غیره را نخورید.
نامناسب شمارهی شش: مارگارین
حتماً شما هم زیاد شنیدهاید مارگارین فاقد کلسترول و بهتر از کره است. اما بدانید که مارگارین یکی از منابع اصلی چربیهای ترانس میباشد که میزان کلسترول خون را بالا میبرد و به جدارهی رگها آسیب میرساند.
تا جایی که میتوانید از خیر کره و مارگارین بگذرید و روغن زیتون یا روغنهای دیگری که حاوی چربیهای اشباع نشده مونو هستند را در الویت قرار دهید.
نامناسب شمارهی هفت: نوشیدنیهای گازدار
سر کشیدن لیوان لیوان نوشابه آسانترین راه برای چاق شدن است. چون که هر لیوان نوشابه حاوی حدود 10 قاشق چایخوری قند است. متأسفانه مصرف این نوشیدنیهای گازدار خطر ابتلا به سرطان پانکراس را حدود دو برابر بیشتر میکند.
مضرات نوشابه ها به همین جا هم ختم نمیشود. مصرف همین نوشیدنی مورد علاقهی خیلی از ما خطر مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی عروقی را به طور چشمگیری بالا میبرد و حتی خطر دیابت را نیز افزایش میدهد.
سخن آخر اینکه اگر به سلامتیتان اهمیت میدهید از مصرف این مواد غذایی بپرهیزید. سبزیجات و مواد غذایی سالم دیگر را در الویت برنامهی غذایی خود قرار دهید. حرص نخورید. روزانه حدود 20 دقیقه ورزش کنید. سالم و تندرست باشید.
منبع: تبیان
چنین گفت رستم به سهــراب یل
که من آبـــرو دارم انــــدر محـــل
مکن تیز و نازک، دو ابـروی خود
دگر سیخ سیـخی مکن مـوی خود
شدی در شب امتــــــحان گرمِ چت
برو گــمشو ای خــاک بر آن سـرت
اس ام اس فرستادنت بس نبـــود
که ایمـیل و چت هم به ما رو نمـود
رهـا کن تو این دختِ افراسیــــــاب
که مامش ترا می نمـــاید کبــــاب
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـــم
دریغــا پسر، دستِ دشـمن دهیـــم
چوشوهر در این مملکت کیمـیاست
زتورانیان زن گرفتــن خطـــاست
خودت را مکن ضــــایع از بهــر او
به دَرست بـــپرداز و دانش بجــو
در این هشت ترم، ای یلِ با کـلاس
فقـط هشت واحد نمـودی تو پاس
توکزدرس ودانش، گریزان بـُدی
چرا رشــته ات را پزشـکی زدی
من ازگـــــــــور بابام، پول آورم
که هــرترم، شهـریه ات را دهـم
من از پهلــــوانانِ پیــشم پـــسر
ندارم بجــز گرز و تیـــغ و ســپر
چو امروزیان، وضع من توپ نیست
بُوُد دخل من هفـده و خرج بیست
به قبـض موبایلت نگـه کرده ای
پــدر جــــد من را در آورده ای
مسافر برم، بنـده با رخش خویش
تو پول مرا می دهی پای دیـــش
مقصّر در این راه، تهیمیــنه بود
که دور از من اینگونه لوست نمود
چنیـن گفت سهـراب، ایـــول پـدر
بُوَد گفـــته هایت چو شهـد وشکر
ولـی درس و مشق مرا بی خیـال
مزن بر دل و جان من ضــد حال
اگرگرمِ چت یا اس ام اس شویــم
از آن به که یک وقت دپرس شــویم
مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و برادرم کلاس اول. برای من آنقدر قیافه مامان عادی شده بود که در نقاشیهایم هم متوجه نقص عضو او نمیشدم و همیشه او را با دو چشم نقاشی میکردم. فقط در اتوبوس یا خیابان وقتی بچهها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه میکردند و پدر و مادرها که سعی میکردند سوال بچه خود را به نحویکه مامان متوجه یا ناراحت نشود، جواب بدهند، متوجه این موضوع می شدم و گهگاه یادم میافتاد که مامان یک چشم ندارد.
یک روز برادرم از مدرسه آمد و با دیدن مامان یکدفعه گریه کرد. مامان او را نوازش کرد و علت گریهاش را پرسید. برادرم دفتر نقاشی را نشانش داد…….
مامان با دیدن دفتر بغضی کرد و سعی کرد جلوی گریهاش را بگیرد. مامان دفتر را گذاشت زمین و برادرم را درآغوش گرفت و بوسید. به او گفت: فردا میرود مدرسه و با معلم نقاشی صحبت میکند. برادرم اشکهایش را پاک کرد و دوید سمت کوچه تا با دوستانش بازی کند.
مامان رفت داخل آشپزخانه. خم شدم و دفتر را برداشتم. نقاشی داداش را نگاه کردم و فرق بین دختر و پسر بودن را آن زمان فهمیدم. موضوع نقاشی، کشیدن چهره اعضای خانواده بود. برادرم مامان را درحالی که دست من و برادرم را دردست داشت، کشیده بود. او یک چشم مامان را نکشیده بود و آن را به صورت یک گودال سیاه نقاشی کرده بود. معلم نقاشی دور چشم مامان با خودکار قرمز یک دایره بزرگ کشیده بود و زیر آن نمره ۱۰ داده بود و نوشته بود که پسرم دقت کن هر آدمی دو چشم دارد. با دیدن نقاشی اشکهایم سرازیر شد. از برادرم بدم آمد. رفتم آشپزخانه و مامان را که داشت پیاز سرخ می کرد، از پشت بغل کردم. او مرا نوازش کرد. گفتم: مامان پس چرا من همیشه در نقاشیهایم شما را کامل نقاشی میکنم. گفتم: از داداش بدم میآید و گریه کردم.
مامان روی زمین زانو زد و به من نگاه کرد اشکهایم را پاک کرد و گفت عزیزم گریه نکن تو نبایستی از برادرت ناراحت بشوی او یک پسر است. پسرها واقع بینتر از دخترها هستند؛ آنها همه چیز را آنطور که هست میبینند ولی دخترها آنطورکه دوست دارند باشد، میبینند. بعد مرا بوسید و گفت: بهتر است تو هم یاد بگیری که دیگر نقاشیهایت را درست بکشی.
فردای آن روز مامان و من رفتیم به مدرسه برادرم. زنگ تفریح بود. مامان رفت اتاق مدیر. خانم مدیر پس از احوالپرسی با مامان علت آمدنش را جویا شد. مامان گفت: آمدم تا معلم نقاشی کلاس اول الف را ببینم. خانم مدیر پرسید: مشکلی پیش آمده؟ مامان گفت: نه همینطوری. همه معلمهای پسرم را میشناسم جز معلم نقاشی؛آمدم که ایشان را هم ملاقات کنم. خانم مدیر مامان را بردند داخل اتاقی که معلمها نشسته بودند. خانم مدیر اشاره کرد به خانم جوان و زیبایی و گفت: ایشان معلم نقاشی پسرتان هستند. به معلم نقاشی هم گفت: ایشان مادر دانش آموز ج-ا کلاس اول الف هستند. مامان دستش را به سوی خانم نقاشی دراز کرد.
معلم نقاشی که هنگام واردشدن ما درحال نوشیدن چای بود، بلند شد و سرفهای کرد و با مامان دست داد. لحظاتی مامان و خانم نقاشی به یکدیگر نگاه کردند. مامان گفت: از ملاقات شما بسیار خوشوقتم. معلم نقاشی گفت: من هم همینطور خانم. مامان با بقیه معلمهایی که میشناخت هم احوالپرسی کرد و از اینکه مزاحم وقت استراحت آنها شده بود، عذرخواهی و از همه خداحافظی کرد و خارج شدیم. معلم نقاشی دنبال مامان از اتاق خارج شد و درحالیکه صدایش می لرزید گفت: خانم من نمی دانستم …
مامان حرفش را قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم بفرمایید چایتان سرد می شود. معلم نقاشی یک قدم نزدیکتر آمد و خواست چیزی بگوید که مامان گفت: فکر می کنم نمره ۱۰ برای واقع بینی یک کودک خیلی کم است. اینطور نیست؟ معلم نقاشی گفت: بله حق با شماست. خانم نقاشی بازهم دستش را دراز کرد و این بار با دودست دستهای مامان را فشار داد. مامان از خانم مدیر هم خداحافظی کرد.
آن روز عصر برادرم خندان درحالیکه داخل راهروی خانه لیلی میکرد، آمد و تا مامان را دید دفتر نقاشی را بازکرد و نمرهاش را نشان داد. معلم نقاشی روی نمره قبلی خط کشیده بود و نمره ۲۰ جایش نوشته بود. داداش خیلی خوشحال بود و گفت: خانم گفت دفترت را بده فکر کنم دیروز اشتباه کردم بعد هم ۲۰ داد. مامان هم لبخندی زد و او را بوسید و گفت: بله نقاشی پسرمن عالیه! و طوری که داداش متوجه نشود به من چشمک زد و گفت: مگه نه؟ من هم گفتم: آره خیلی خوب کشیده، اما صدایم لرزید و نتوانستم جلوی گریهام را بگیرم.
داداشم گفت: چرا گریه میکنی؟ گفتم آخه من یه دخترم…!!!
بر گرفته از سایت کلوب
پدری به پسرش وصیت کرد که در عمرت این سه کار را نکن:
راز دل به زن مگو ، با نو کیسه معامله نکن و با آدم کم عقل رفیق نشو .
بعد از این که پدر ازدنیا رفت پسر خواست بداند که چرا پدرش به او چنین وصیتی کرده؟ پیش خودش گفت : امتحان کنم ببینم پدرم درست گفته یا نه.
هم زن گرفت، هم قرض کردو هم با آدم کم عقل دوست شد.
روزی زن جوان از خانه بیرون رفت. مرد فوری رفت گوسفندی آورد و در خانه کشت و خون گوسفند را دور خانه ریخت و لاشه اش رازیرزمین پنهان کرد. زن وارد خانه شد و به شوهرش گفت : چه شده؟ خون ها مال چیست؟
مرد گفت : آهسته حرف بزن. من یک نفر را کشته ام. او دشمن من بود.
اگر حرفی زدی تو را هم می کشم. چون غیر از من و تو کسی از این راز خبرندارد. اگر کسی بفهمد معلوم می شود تو گفته ای.
زن،تا اسم کشته شدن را شنید، فوری به پشت بام رفت و صدا زد : مردم به فریادم برسید.
شوهرم یک نفر را کشته، حالا می خواهد مرا هم بکشد. مردم ده به خانه آنها آمدند. کدخدای ده که کم عقل بود و دوست صمیمی آن مرد بود فوری مرد را گرفت تا به محکمه قاضی ببرد. در راه که می رفتند به آدم نوکیسه برخوردند.
مرد نوکیسه که از ماجرا خبر شده بود دوید و گریبان مرد را گرفت و گفت : پولی را که به تو قرض داده ام پس بده. چون ممکن است توکشته بشوی و پول من از بین برود.
به این ترتیب، مرد، حکمت این ضرب المثل را دانست. سپس لاشه گوسفند را نشان داد و اصل ماجرا را به قاضی گفت و آزاد شد
شش سال اول زندگی:
- گریه نکن
- شیطونی نکن
- دست تو دماغت نکن
- تو شلوارت پی پی نکن
- مامانت رو اذیت نکن
- روی دیوار نقاشی نکن
- انگشتت رو تو پریز برق نکن
- شب ها تو جات جیش نکن
- با اون پسر بی تربیته بازی نکن
- اسباب بازی ها رو تو دهنت نکن
دوره دبستان:
- موقع رفتن به مدرسه دیر نکن
- پات رو تو جامیزی نکن
- ورق های دفترت رو پاره نکن
- مدادت رو تو دهنت نکن
- تخته پاک کن رو خیس نکن
- حیاط مدرسه رو کثیف نکن
- گچ رو پرت نکن
- تو راهرو سروصدا نکن
دوره راهنمایی:
- ترقه بازی نکن
- تو کوچه فوتبال بازی نکن
- با مامانت کل کل نکن
- اتاقت رو شلوغ نکن
دوره دبیرستان:
- با کامپیوتر بازی نکن
- تقلب نکن
- با دوستات موتورسواری نکن
- عصرها دیر نکن
- با دختر همسایه صحبت نکن
- با بابات دعوا نکن
- مردم آزاری نکن
- نصف شب سر و صدا نکن
- وقتت رو با مجله تلف نکن
دوره دانشگاه:
- سر کلاس درس غیبت نکن
- با دختر همسایه دل و قلوه رد و بدل نکن
- خیابون ها رو متر نکن
- تو سیاست دخالت نکن
- شب برای شام دیر نکن
- با مامور پلیس کل کل نکن
- چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
- موبایلت رو Reject نکن
- حذف پزشکی نکن
- آستین کوتاه تنت نکن
- همه رو دودره نکن
دوره سربازی:
- موهات رو بلند نکن
- روت رو زیاد نکن
- از اوامرسرپیچی نکن
- فرار نکن
- با اسلحه شوخی نکن
- غیبت نکن
- به آینده فکر نکن
- درگیری ایجاد نکن
- به فرمانده بی احترامی نکن
دوره شوهر بودن:
- با زنت شوخی نکن
- زنت رو با دختر شمسی خانوم مقایسه نکن
- با دوستانت الواتی نکن
- تو فیس بوک خودت رو مجرد معرفی نکن
- موبایلت رو قایم نکن
- از عکس های قبل از ازدواجت نگهداری نکن
- پولت رو خرج دوستات نکن
- رفتار دوران مجردی رو تکرار نکن
- بدون اجازه زنت هیچ کاری نکن
دوره پدر بودن:
- بچه رو تنبیه نکن
- به بچه بی توجهی نکن
- به بچه توهین نکن
- بچه رو از بازی منع نکن
- بچه ت رو کتک نزن
- بچه دختر شمسی خانومو تشویق نکن
- بچه رو محدود نکن
- به مادر بچه بی توجهی نکن
- بچه رو به هیچ چیز مجبور نکن
دوره پیری:
- برای بچه ها مزاحمت ایجاد نکن
- نوه هات رو لوس نکن
- با پیرزن های دیگه حرف نزن
- هوس جوونی نکن
- از رفتن به خانه سالمندان احساس نارضایتی نکن
- لباس شاد تنت نکن
- به بیوه شدن دختر شمسی خانوم توجه نکن
- تو وصیتنامه، هیچکس رو فراموش نکن
- به هر کی رسیدی، نصیحت نکن
دوره پس از مرگ!
- حالا دیگه دوره نکن تموم شد!
حالا هر کاری دلت می خواد بکن. فقط لطفا با روح دختر شمسی خانوم کاری نداشته باش!
کچل باشی، بری بالای شهر میگن مد روزه، بری مرکز شهر میگن سربازی، بری پایین شهر میگن زندانی بودی، این همه تفاوت توی شعاع 20 کیلومتر...!!!
***********************
یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین، اونوقت بخوای بری توالتم میگن کجا؟؟؟ مگه تو امتحان نداری؟؟؟
***********************
میازار موری که دانه کش است... در مورد مورچه ای که دانه همراه اش نیست چیزی صادر نشده می توانید بیازارید...!!!
***********************
تلویزیون داره سیرک نشون میده که چهارتا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن! مامانم یه نگاه به تلویزیون میندازه و بعدش یه نگاه به من! میگه : اینا گاو تربیت کردن ما هنوز تو تربیت تو موندیم...!!!
***********************
جاتون خالی دیشب رفته بودم شهر بازی و فقط به یه نتیجه رسیدم: توی شهر بازی تو بعضی از این وسایل بازیش باید یه دکمه ی "غلط کردم" هم بزارن...!!!
***********************
تا حالا دقت کردی وقتی کباب با برنج میخوریم 90% حواسمون به اینه که هردوتاش باهم تموم شه..!!!
***********************
تا حالا دقت کردین لذتی که در پرت کردن شلوار گوشه اتاق هست، تو زدنش به چوب لباسی نیست ...!!!
***********************
بابام اومده تو اتاقم میگه: اینترنت قطعه؟؟؟ میگم: نه چرا قطع باشه!؟ میگه: آخه دیدم داری درس میخونی...!!!هرساله کودکان زیادی متولد می شوند که برخی از آن ها دارای نارسایی های مختلف هستند. این نارسایی ها می توانند از نبود برخی اعضای بدن تا بسیاری مشکلات دیگر باشد.
به گزارش صراط، کودکان بسیاری در نقاط مختلف دنیا هستند که از شرایط خاص رنج می برند این در حالی است که شاید آن ها سن کمی نیز نداشته باشند اما باز هم از شرایط خود آنچنان که باید راضی نیستند و همیشه باید تحت درمان های مختلف قرار داشته باشند
پسری بدون چشم
"مارا وانی جانگ" کودکی است که از بدو تولد بدون چشم بود. البته از زمانی که هشت ماهه بود نور چراغ قوه را به سمت چپ صورت خود جایی که می بایست چشم چپ وی قرار بگیرد می گرفت. پدر و مادر این کودک که هر دو 26 ساله هستند فرزند خود را از یک روستای کوچک به یک بیمارستان در ارومچی در استان شین جیانگ چین منتقل کرده اند تا با اندک امیدی که پزشکان این بیمارستان به آنها داده اند فرزند خود را تحت درمان قرار دهند.پزشکان اظهار داشتند که زمانی که وی 16 ساله شد می توانند عمل نصب چشم مصنوعی را برای وی انجام دهند.